اینجور چیزا معمولا از رفتارای کوچیک شروع میشن
مثلا .... خیلی میتونم بگمااا😌😂🤌🏻اصن خیلی زیادن و جوری بی اهمیت بنظر میرسن که سریع از کنارش گذر میشه
مثلا فرض کن یجایی بیرونی جایی هستی برای ی لحظه شالت میوفته بعد طرف برمیگرده بهت میگه خب بزار سرت دیگه ، این میگذره توام در حالت عادی این اتفاق که میوفته شالتو میزاری روی سرت اتفاقه دیگه پیش میاد این میگذره شمام راجب این قضیه بحث نمیکنین که خب حق گفتن این حرفو نداشته اولش ی تذکر ساده بنظر میرسه کم کم منجر میشه به رفتارهای شدیدتر مثلا فک میکنی اینایی که شوهراشون زن ستیزن یا کتکشون میزنن دوران عقد یا آشنایی اینجوری بودن نه مگه کم داشتن که بیان با این ازدواج کنن خب قطعا نه
این کم کم تبدیل میشه به کنترل کردن بعد ب ی جایی میرسه که طرف فک میکنه میتونه روی انتخاب ها و استقلال هات کنترل داشته باشه
اولش ممکنه فقط حرف باشه بعد بشه گیر دادن به لباست ، بعد بشه محدود کردن دوستات، بعد بشه ایراد گرفتن از هر کاری که میکنی، و در نهایت… خب، به جاهای بدتر هم میکشه
مثلاً اگه وقتی با بقیه مردا حرف میزنی یه جوری نگات میکنه که انگار داری خیانت میکنی یا چمیدونم لاس میزنی یا هی میپرسه اون کی بود؟ چی میگفت؟ این میتونه اولش غیرت به نظر برسه ولی این حس کنجکاوی و سوءظن تبدیل میشه به بازجویی و چک کردن گوشی و پیام هات و دیگه این غیرت نیست کنترله
یه وقتایی طرف یه چیزی میگه که خیلی شبیه شوخیه ولی تهش یه جور مسخره کردن توشه مثلاً بگه وای چقدر دست و پا چلفتی شدی امروز! خخخ شاید بخنده
تو هیچی نمیگی و این شوخیها ادامه پیدا میکنه و تو رو ناراحت میکنه مثلا میگم بهت برمیخوره متوجه میشه ولی اون بگه شوخی کردم چرا جدی میگیری اینجا داره احساسات تو رو نادیده میگیره ، همین بعدا تبدیل به یک معضل بزرگ میشه نمیتونی تحملش کنی طرف اصن براش مهم نیس چی میگی
مثلاً اگه هی ایراد بگیره که چرا موهاتو اینجوری درست کردی، چرا فلان لباس رو پوشیدی، چرا آرایش کردی یا چرا نکردی. هر کدوم از اینها به تنهایی شاید مهم نباشه، ولی وقتی جمع بشن، نشون میده که طرف در مورد ظاهر و انتخابهای تو احساس مالکیت و کنترل داره
مثلاً بگه الان دیر وقته نرو بیرون خطرناکه ، اگه این حرف فقط برای یک بار باشه و واقعاً موقعیت خطرناکی باشه اشکالی نداره ولی اگه هر شب ، هر وقت بخوای بری بیرون حتی برای یه خرید ساده اینو بگه باز میشه کنترل گر
مثلا وقتی باهاش مخالفی شروع میکنه به سکوت کردن حرف نمیزنه انگار قهره و منتظره که تو بری سمتش و رضایتش رو جلب کنی این میشه کنترل روانی
مثلاً هی بگه زن فلانی چقدر خونهداریش خوبه، زن فلانی چقدر همسرش رو درک میکنه این مقایسهها از تو یک آدمی میسازه که ناراضیه از خودش توام هیچی نمیگی اونم میزنه تو سرت تو ناراضی اون راضی
و اما داد زدن توی جمع این دیگه مرحلهی انفجاره! و کاملا ضایع و مشخصه و خیلییییییی چیزای ریز دیگه برای همین میگن اول طرفتونو خوب بشناسید تا بعدا عذاب نکشید
اینا همهش مثل خردهریزهاییه که توی ی رابطه انباشته میشن اگه این خردهریزها رو جدی نگیری تبدیل میشن به یه کوه مشکلات بزرگ
نکته اینجاست که طرف مقابل گاهی عمداً و گاهی از روی ناآگاهی این رفتارهای کوچک رو شروع میکنه تا ببینه چقدر میتونه جلو بره و تو چقدر تحمل میکنی🫤 متأسفانه