من دقیقا یک ماه قبل فهمیددم برا بار سوم بادارم خواستم سقط کنم نبض داشت ترسیدم نکردم این کارو خدا شاهده از اون روز تا الان یک روز خوش نداشتم افسرده شدم عصبی شدم خواب ندارم حتی با دوتا بچم هم نمیتونم حرف بزنم تو خونمون کلا همه افسرده شدیم به خاطر حال من الان خیلی پشیمونم میگم کاش همون 5هفته بودم سقط میکردم تا این همه عذاب نکشم کلی روانشانس و روانپزشک و دعا کن هم رفتم هر امام زاده ای که نزدیک بود رفتم الان اصلا حالم خوب که نشد هیچ بدتر هم شدم الکی نشستم یهو بدو بیراه میگم دیگه خسته شدم از جنگ میترسم به شدت از گرونی خستمه به شدت موندم بین زمین و آسمون ای خدااااااااا چرا آرومم نمیکنی
سلام. کارتون داشتم. کدوم کامنت یا تاپیکتون رو لایک کرده بودم که خودم یادم بیاد؟
روان شناس چی گفت
خدا دلت اروم کنه همون خدایی که بهت داده کمکت کنه انشاالله
چی بگم خدا کمکت کنه سخته واقعا سه تا بچه این دوره
ولش کن خودتو اینقدر اذیت نکن . بگو میسپارمش ب خدا . کاریت نباشه خدا خودش همه چی رو درست می‌کنه برا خودتو و بچع
عزیزم من پنج ماهه بودم که داداشم فوت کرد، ببین چه حالی داشتم اون موقع، الان خداروشکر دخترم که اومد هم غم منو کم کرد هم غم خانوادمو...
ناشکری نکن
ببین یه چیزی بهت میگم ایشالا حالت خوب سه چقدر نعمت خدارو بدونی ،معلومه مامان خوبی هستی ،تو مدرسه بچه های استثنایی وکمد ذهن بودم پرونده هاشونو سابقه خانودشونو می‌خوندم همشون یا تو خونشون دعوا بوده موقع بارداری مادر یا مادر عصبی وغمگین ،،مادر خوب شاد باش که روی ذهن و رفتار بوت خیلی اثر داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
