من دقیقا یک ماه قبل فهمیددم برا بار سوم بادارم خواستم سقط کنم نبض داشت ترسیدم نکردم این کارو خدا شاهده از اون روز تا الان یک روز خوش نداشتم افسرده شدم عصبی شدم خواب ندارم حتی با دوتا بچم هم نمیتونم حرف بزنم تو خونمون کلا همه افسرده شدیم به خاطر حال من الان خیلی پشیمونم میگم کاش همون 5هفته بودم سقط میکردم تا این همه عذاب نکشم کلی روانشانس و روانپزشک و دعا کن هم رفتم هر امام زاده ای که نزدیک بود رفتم الان اصلا حالم خوب که نشد هیچ بدتر هم شدم الکی نشستم یهو بدو بیراه میگم دیگه خسته شدم از جنگ میترسم به شدت از گرونی خستمه به شدت موندم بین زمین و آسمون ای خدااااااااا چرا آرومم نمیکنی