یه جا اومدیم مهمونی خانوم خونه هیچ‌ کاری نمی کنه

عزیز این با زبون بی زبونی گفته برید از خونه حق داره خب این همه مهمون و اینطور که گفتین بلند مدت هم رفتین یک لحظه فکر کنید شاید کار و زندگی داره اون بنده خدا با این حجم از مهمون و این مدتی که شما هستین اونجا بله دیگه وظیفه صاحب خونه نیست همه باید کمکش کنید حتی به نوعی وظیفه شماست که کارای خونه رو تو این مدت بکنید

گلم خواستی نکنی کسی مجبورت نکرده بود .من بودم جای اون شاکی میشدم که بی اجازه رفتی آشپزخونه من .خیلی زنه خوبی هست که چیزی نمی گه .خواهر شوهر من حتی اجازه نمیده به آشپزخونه اش نزدیک بشم میگه چیزی می خوای 😂اصلا در رو قفل می کنه به بهانه اینکه بچه ها نرن .بعدم سالی یه بار بخوام برم خونه اش یه بهانه میاره نرم .اگه رفتم هم جوری حرف میزنم که نرم .ولی وقتی میاد خونه ما انگار اون صاحب خونه است من مهمون  میره آشپزخونه سرک میکشه می گه من خودم غذا درست می کنم دستپخت تو قبول ندارم )حالا نخورده هم)وکلی مسخره بازی دیگه .من خواهر شوهرت درک می کنم چون خودم کشیدم مهمونی که مثل صاحب خونه رفتار می کنه

ولی دیگه نرو 

میزبانی بخش تحمیل شده انتخاب خودش نبوده 

پس هیچچچچ وظیفه ای در قبال مهمون آویزون بخور و بخواب نداره 

خودشم خورد؟

بیچاره خودش دختر و داماد داره یعنی خونواده پرجمعیتی هستن باید به بقیه هم سر وقت سرویس بده 

اینجوری هم پشت سرش غیبت کنن

من افسردگی شدید دارم. تقریبا دیگه هیچ کاری نمی تونم کنم‌

مثل مادر شدن ناخواسته.باید بچه رو ول کنه و بره؟ دیگه توی این نقش هست. هم ادب هم اجتماع حکم می‌کنه وظیفه اش رو انجام بده

خوب دیگه درس عبرتی هست دفعات بعد نری ...وقتی دفعه ی اول رفتی اینطور بود دیگه نباید به بار دوم و سوم بکشه ...وقتی خودتون با این شرایط می‌رید خونش اونم چند وعده پس باید کار کنید و حق اعتراض ندارید

خب نرید ، چرا مهمون ایشون می‌شید 

نهارتون بیرون بخورید 

سیاست شخمی، خودش بی ارزش میکنه

باید تحمل میکردی، خودت رو میزدی به سردرد، شوهرت یا شوهر ایشون از بیرون غذا میکرفتن.دوبار دو سه میلیون پول بدن، به میزبان، ایراد میکیرن چرا کار نمیکنه.

اون میدونه تو کار میکنی، خودشو میزنه به کار نکردن و وظیفه تو به عنوان عروس میدونه.