بخاطر حسودیا و عقده ها و دخالت های گل خانوادش بخصوص مادر و خاهر مطلقش بحثمون میشد بعد بجای اینکه اونارو جمع کنه زندگی منو خراب کرد درخواست طلاق داده
خودشم هر چی میشه میره ب اونا میگه همیشه کلا دخالت میکردن
زور داره مشکل از اوناست بعد اون نمیخاد زندگی کنه
سه ساله عقدم رابطه کامل داشتیم عروسی هم نگرفتن
بچه داری ؟
چند وقته ازدواج کردی عریزم؟
ضمنا کلا عمدا یکاری میکردن ما بحثمون بشه درصورتیکه سمتی اومده بودن پسرشون خودش پسندم کرده بود پ اصرار ب اینکه عقد کنیم
قبلاً هم تو تاپیکت گفتم فدات شم بزار درخواست بده پدرشون در میارن هم نصف اموالش مال تو میشه بعد عقد هم باید مهریه تو بده با این آدم و این خانواده نمیتونی زندگی کنی
عزیزم تو باید زرنگ باشی الکی گولشون نخوری دعوا و بحث الکی نکنی بهش محبت کنی زیاد به خودت وابسته ش کنی
مادر و خواهرش هم بزار هی بگن تائید کن ولی کار خودت بکن
زودتر هم عروسی بگیر اگر نه بهش دیگه خدمات نده
