از هر لحاظ بیایید تعریف کنید.
منکه عقدم تو خونه مادرم همش یا دماغش کجه یا منت میزاره اصن درس رفتار نمیکنه بعضی وقتا از دستش حمله پانیک میشم قبلشم اصن محبتی نبود و ندیدم. ن پول تو جیبی ن هیچی ک میخام برات جهیزیه بگیرم اونم با کلی منت و وسایل ریزه مثل بشقاب و اینا
منم حتی نمیزارن ازدواج کنم همش بهونه میارن
من متاهلی بهتره تا مجردی
واقعاچرا پدر ومادرا تازگیا اینجوری شدن مگه بچه دشمنشونه واقعا درک نمی کنم چرا خوب رفتار نمی کنن البته شایداخلاقاشون اینطوریه وگرنه کسی نیست بچه ش رو دوس نداشته باشه
هرکی میاد میگن تو سطحت بالاتر از اینه یکی رو میخوام نمیزارن میگن در حدت نیست نگهم میدارن عذابم میدن تهشم میگن چرا یکی نمیاد برت داره بره
عقایدمون نمیسازه باهم و خیلی ناراحتم که این چیزای پیش پا افتاده باعث فاصله شده
اخ مادرا🫥 مادرن دیگ شاید فک میکنن ازدواج میکنیم و میریم عصبی میشن
منم همین بودم. مامانم میگفت شرایط نداریم.ک شوهر کنی جهاز بدم. بعد از اون طرف همش میزد توسرم با حرف ک همسن تو فلانی شوهر کرد. بعد خاستگارا رو اجازه نمی‌داد بیان خونه. بعد ازدواج م هم گفت تو اصلا خاتسگار نداشتی. من ۲۱ سالگی نامزد کردم ۲۲ رفتم خونه خودم ولی از نظر مامانم یه ترشیده بودم فک میکردم دختر ترشیده تر از من نیس😐
