از اینکه روم عیب گذاشتن و رفتن دلم داره میترکه

چوب خدا صدا نداره خدا دیده لیاقت عروس خوبو نداره یه سلیطه جلو پاش گذاشته

ببین عزیزم مردی که مرام و معرفت نداشته باشه پیرمیشی اززندگی سیرت میکنه... حالا فکرکن بچه ننه هم باشه!!!

خدا خیلی دوستت داره 

خب پس خودت رد کردی عنوانت یه جوری نوشتی فک کردم رفتن پی کارشون و این حرفو بهت رسوندن که دلیل رفتنشون این بوده. ناراحت نباش خودت که میدونی سالمی و عیب و ایراد نداری خداروشکر کن قبل از عقد این حرفو زده راحت میتونی جواب رد بدی دیگم بهش فک نکن

ادم بیشرف باید اینجوری بشه حتما رسیده گوش این عروس کوچیکه که سلیطه چیکارا نکرده ادما با توجه به افراد اخلاق دارن واقعا

الان حالت  بده 

بعدا خدارو شکر میکردی 

خوشحال باش همین الان ذات واقعی خودش رو نشون داده

اوک ممنون

حداقل اگه می تونین شما بیاین کمکم کنین

وای همسرمنم اینجوری بودیه خودشیفته تمام عیار.الان داریم جدامیشیم.اینجورادمااعتمادبنفس ادموذره ذره نابودمیکنن.توروتبدیل میکنن به یه ادم افسرده که یه گوشه نشسته دائماازخودش ایرادمیگیره

اوه حق دارین ناراحت باشین و بگین بیاین چیزاتونو ببرین 

نمیدونم مشخص میشه یا نه ، ولی من خودم از اول همه چیز رو گفتم، البته همسرمم خودش از اول میدونست

اگه بدونی چه خیری پشت این کار بود دیگه غصه نمی‌خوری 

ببین منم بعد از آزمایش ازدواجم به هم خورد بعد از چند هفته یا یکماه رفتیم آزمایشگاه بهشون گفتیم ازدواج به هم خورد و پرسیدیم و پیگیر شدیم اگر پرونده ای هست بسته بشه که اگه برای بعد با یکی دیگه رفتیم آزمایشگاه اون متوجه چیزی نشه 

دقیق یادم نمیاد اما مسئول عکسم رو با برگه ای که روش بودم بهمون داد و گفت اینها رو به کسی نمیدیم مطمئن باشید محرمانه هست 

توام بعد دو سه هفته که مطمئن شدی دیگه همه چی تمومه وروحیه ات بهتر و پذیرش روحی ات برای بهم خوردن ازدواج اوکی شد برو آزمایشگاه و عکستو و بگیر و در این مورد باهاشون حرف بزن که آیا با نفر بعدی که اومدم متوجه میشه یا نه که قبلا با یکی اومدم اینجا 

فقط دنبال بهونه بوده تو که میگی دکترم گفته همچی اوکیه همون بهتر که این وصلت شکل نگرفت در آینده ننه پولاد زره پوستتو میکند... احتمالا خواهر یا برادر زادشو نشون کرده ولی خب نتونسته از فشار پسرش خارجشع ترجیح داده چند جلسه فقط بیاد و دل پسرشو نشکونه