بچم رفلاکس داره از همون اول داشت خیلی اذیت میکنه منم اصلآ نمیتونم ب خودم برسم مثلآ حتی وقتی خابه حموم نمیتونم برم باید وایسم تا شوهرم بیاد بد برم ک اونم انقدر خودشو کج و کوله میکنه ک ادم از خاستش پشیمون میشه ارایش ک اصلآ وقت نمیکنم شرایطم عادیه؟؟؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بله عزیزم والا بچه های من مدرسه میرن الان من نمیتونم به خودم برسم .اول اینکه درسا شروع میشه و دوم اینکه از نظر مالی آنقدر خرج براشون هست که چیزی نمیمونه
وقتی خواب بود حموم میرفتم. ولی نه اینکه یک ساعت بمونم اون تو هر روز یه دوش ده دقیقه ای
کولیک و رفلاکس شدید داشت. همیشه از بیخوابی داغون بودم اگر به خودمم نمیرسیدم به جنون میرسیدم!
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "