اولش یه پیامک(انتقال) تقلبی تو گوشی نشونم داد گفتم ک انتقال دادم براتون
بعد گفتم برامپیامک نیومده
گفت خب شماره منو بگیرید وقتی پول اومد حسابتون بهم خبر بدین اگرم نیومد زنگ بزنید شاید برگشت بخوره به حسابم
من دوباره انتقال بدم براتون
تو این زمان جنگ بانکا بهم ریخته بود اونم هرچی گفته بود من باور کردم بار اولم بود نمیدونستم داره کلک میزنه
تا شب هرچی صبر کردم پول نیومد با گوشی بابام بهش زنگ زدم بهش دیدم خاموشه...
بعد حدودا ۱۰ روز یه روز. دیدم ۳۰۰ تومن اومده حسابم از هرکی پرسیدم گقت من نزدم دیدم یه روز پدرم گفتش ک این آقا زنگ زده رو خط من ک ۳۰۰ تومن اشتباهی زدم به کارت دخترت بگو برگردونه...منم تا اونموقع به همسرم هیچی نگفته بودم میدونستم دعوام میکنه دیگه مجبور شدم بهش توضیح بدم اونم چون اخلاق منو میشناخت اولش یکم دعوام کرد بعدش گفت دیگه تکرار نکنی چون میدونم نیتت کمک بود کارت ندارم در غیر این صورت بود میکشتمت.. (حقم داشت اخه پشت اینجور کلاهبرداری ها اتفاقا و چیزای خیلی بدی هست)
من تو اون تایم شهرستان خونه پدرم بود بعد ک جنگ تموم شد برگشتم شهر خودمون همسرم فهمید دیگه سپردیم به داداش کوچیکم ک بره اون ۳۰۰ تومن رو بده و فقط شرش رو از سرما کم کنه اون ۱۰۰تومن خودمم نداد ک نداد...
ما فقط خواستیم شرش کنده بشه داداشم کلی تهدیدش کرد ک یبار دیگه خبری ازش هرچی ببینه از چشم خودش میبینه