2777
2789
عنوان

خدا جبران میکنه❔️

41 بازدید | 4 پست

بنظرتون واقعا خدا جبران میکنه؟

تو قرآن گفته برا ایوب جبران کردیم

تو انجیل هم گفته و سالهایی که ملخ ها از تو خورده اند را به تو باز خواهیم گرداند.

تجربه ای دارین؟

اره

من سالها افسردگی حاد داشتم

توبچگی بشدت اذیت شدم

ولی درعوصش خدا سعیدو بهم داد ب جبرانش ک حالم خوب شه

__

ی حاجت محالیم داشتم صبروامیدو تلاشم نتیجه داد ب خواستم رسیدم

وکلی چیزای دیگه

کاربری خانوم کوچولوی سعید برای منه🦈 نامزد دارم آقایون سایت درخواست چت ندین❌پروفایل خودمم_شات گرفتن حق الناسه حلال نمیکنم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم تو بچگی خیلی اذیت شدم خدا از دهنت بشنوه🥲

ان شاء الله خدا ی جوری برات معجزه کنه که از شدت خوشحالی سجده بریو اشک شوق بریزی

کاربری خانوم کوچولوی سعید برای منه🦈 نامزد دارم آقایون سایت درخواست چت ندین❌پروفایل خودمم_شات گرفتن حق الناسه حلال نمیکنم

من سالها عذاب کشیدم تو بچگیم درحدی که از پنج شیش سالگی ارزوی مرگ میکردم هنوزم همین طوره همین که رفتم طعم خوشبختی رو بچشم با سر خوردم زمین تو کارم وتحصلم خیلی موفقم خودم تلاش کردم براش اما تو زندگی شخصیم نه اگه دوست داشتی تاپیکم رو بخون توش گفتم از بلا هایی که سرم اومد

به او سلام نکردم، نه از بی‌مهری، که از دانستن. دانستن اینکه بعضی پیوندها، حتی اگر با لبخند آغاز شوند، پایانی جز درد ندارند. و ای کاش هیچ وقت نمی‌دانستم که تو آغاز دردی و آغاز پایان تمام من؛ پایان آرزوهای هزار رنگ دخترانه‌ام، پایان تمام زنانگی‌های رخنه کرده در وجودم. و من می‌دانستم که با آغاز تو، پایان خود را آغاز می‌کنم. و من رهایی از بند آغوشت را برگزیدم، که باز هم پایانی جز به آغوش کشیدن خاکستر آرزوهایم نداشت. و امروز در امتداد درد رها کردنت، به خود می‌پیچم. و این کم‌ترین بهایی است که تلاقی نگاه‌هایمان بهم داشت. و من ناگزیرم که بپذیرم، تو برای من در عظمت یک رویا باقی خواهی ماند. این درد آمیخته به عشق و حسرت، آخرین مرثیه‌ای بود که تو برای من باقی گذاشتی. و ما از آغاز وارثان درد بودیم و سال‌هاست که محکومیم به تحمل... تو زیباترین حزن من بودی. عزیزترین زخمم بودی.و اینکه با افعال گذشته از تو یاد می‌کنم، غم‌انگیزترین شکل انقراض است که برگزیده‌ام. یاد تو هنوز در قلبم زنده است، اما سایه‌ات بر زندگی‌ام سنگینی می‌کند. هر لحظه‌ای که بدون تو می‌گذرد، حسرتی عمیق در دل من می‌افزاید. تو به من آموختی که چگونه عاشق باشم و چگونه درد را احساس کنم. در یاد تو، لبخندها و اشک‌هایم گره خورده‌اند و هر خاطره‌ای از تو را به عنوان یک نشانه از عشق و فقدان می‌نگرم.و بزرگ‌ترین آموخته‌ام در این مبارزه نابرابر این بود که غم، بهایی است که برای عشق می‌پردازیم. و دردناک‌ترین قسمت آن این بود که هیچ وقت ندانستی دلم با ماندن بود؛ راه، اما راهِ رفتن... و تو نمیدانی چه رنجی‌ست، کشاندنِ تنِ خسته‌ای که خواهانِ ماندن بود.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عقد طولانی

maylaaa | 40 ثانیه پیش
2791
2779
2792