2777
2789

37 سالشه من 23

تازه آشنا شدیم، کارمند یه شرکت خصوصیه که ه آن ممکنه اصلا شرکت برشکست بشه و بیکار بشه،من پرستارم

میگه یکبار مهاجرت کرده 20 هزار دلار پولشو باخته واسه همین خونه نداره

مامان باباش فرهنگی و کارمند بودن... منم همینطور 

امروز قرار دوممون بود

حس میکنم یکم چشم گفتناش و اون اشتیاقی که اوایل نشون میداد کم تر شده

امروزم گفت خونه نمیتونم بخرم انتظار بچه پولدار ازم نداشته باش، بعدشم گفت عروسی نگیریم بجاش بریم یه سفر دور اروپا(همینم وعده سر خرمنه حس میکنم) 

خودم یکم خودمو باختم چون حس میکردم از روی عشق و علاقه اومده جلو منم که ای دل غافل😪، با حرفای امروزش حس کردم میخواد ارزون کارو جمع کنه و بیشتر منطقی و منفعتی داره میاد جلو تا احساسی و این رفتارای جنتلمنیش هم زود ته میکشه... نظرتونو میگید خواهرانه؟ 

بهترین اتفاق زندگیم سال 1402 اتفاق افتاد ولی سال 1402 بدترین سال زندگیم بود ،درواقع بهترین اتفاق زندگیم در بدترین سال عمرم اتفاق افتاد و در واقع حتی بهترین اتفاق هم نتونست بدترین سال رو به بهترین سال یا حتی یه سال معمولی تبدیل کنه/ من ناراحت نیستم، نمیخوام هم برگردم به اون روزا، متنفر هم نیستم، فقط حسرت میخورم کسی هست بفهمه چی میگم؟/خاطرات عجیبند. 

راستی من تک دخترم


بهترین اتفاق زندگیم سال 1402 اتفاق افتاد ولی سال 1402 بدترین سال زندگیم بود ،درواقع بهترین اتفاق زندگیم در بدترین سال عمرم اتفاق افتاد و در واقع حتی بهترین اتفاق هم نتونست بدترین سال رو به بهترین سال یا حتی یه سال معمولی تبدیل کنه/ من ناراحت نیستم، نمیخوام هم برگردم به اون روزا، متنفر هم نیستم، فقط حسرت میخورم کسی هست بفهمه چی میگم؟/خاطرات عجیبند. 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ازدواج اولته؟؟


وا

نه ازدواج پنجممه

عزیزم با 23 سال چندبار میشه شوهر کرد

بهترین اتفاق زندگیم سال 1402 اتفاق افتاد ولی سال 1402 بدترین سال زندگیم بود ،درواقع بهترین اتفاق زندگیم در بدترین سال عمرم اتفاق افتاد و در واقع حتی بهترین اتفاق هم نتونست بدترین سال رو به بهترین سال یا حتی یه سال معمولی تبدیل کنه/ من ناراحت نیستم، نمیخوام هم برگردم به اون روزا، متنفر هم نیستم، فقط حسرت میخورم کسی هست بفهمه چی میگم؟/خاطرات عجیبند. 

صرفا با این اتفاق که نمیتونه خونه بخره اما میتونه یه زندگی رو بگردونه که نمیشه درباره اش حرفی زد ،برید مشاوره حتما اگر تصمیمت جدیه 

دوست خوبم لطفا درخواست دوستی ندهید متشکرم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز