من چرا باید کارا خونه رو بکنم🥺 صفحه 2

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 6418

خب بگم چی؟ وقتی مجبورم؛اگه کمک ندم کتک میخورم 🥲

میفهممت💔

بالاخره شاید مشاور تونست کمکت کنه

یا حداقل کمکت کنه کنار بیای باهاشون

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1404/06/06

|

18:16

1 نفر لایک کرده اند ...

aramdartanhayi138

مدیر استارتر

عضویت: 1403/10/17

تعداد پست: 3248

خسته شدم از بسسس کلفتی کردم و دستور شنیدم

منم

همین الان از کمردرد کلی گریه کردم

اخه گناه من چیه؟ 🥺

1404/06/06

|

18:18

0 نفر لایک کرده اند ...

aramdartanhayi138

مدیر استارتر

عضویت: 1403/10/17

تعداد پست: 3248

میفهممت💔بالاخره شاید مشاور تونست کمکت کنهیا حداقل کمکت کنه کنار بیای باهاشون

مجبورم کنار بیام🥲

چون کسیو نداشتم

اومدم اینجا صحبت کنم🥺

1404/06/06

|

18:18

1 نفر لایک کرده اند ...

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 6418

مجبورم کنار بیام🥲چون کسیو نداشتم اومدم اینجا صحبت کنم🥺

عزیزدلم امیدوارم مشکلت حل شه

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1404/06/06

|

18:39

1 نفر لایک کرده اند ...

پویان_icb

عضویت: 1404/05/04

تعداد پست: 183

خسته شدم دیگه اجازه بیرون رفتن بهم نمیدن اصلا پول تو جیبی بهم نمیدن حرفیم بزنم بابام حمله میکنه سمتم ...

خانواده ایرانی همینه خدا بخیر کنه وضع ما دهه هشتادیا رو

خوش قلب ترین پسر نی نی سایت

1404/06/06

|

18:42

1 نفر لایک کرده اند ...

کیمیاگرقانون

عضویت: 1403/12/04

تعداد پست: 1142

منم همین الان از کمردرد کلی گریه کردماخه گناه من چیه؟ 🥺

منم گاها شبا از درد خوابم نمیبره

خیلی جدی ام برای خود.کشی🙄

1404/06/06

|

20:32

0 نفر لایک کرده اند ...

کیمیاگرقانون

عضویت: 1403/12/04

تعداد پست: 1142

میفهممت💔بالاخره شاید مشاور تونست کمکت کنهیا حداقل کمکت کنه کنار بیای باهاشون

مشاورها فقططططط پول میگیرن و اصلا مشکلی رو حل نمیکنن

1404/06/06

|

20:33

0 نفر لایک کرده اند ...

13811381

عضویت: 1401/08/14

تعداد پست: 6418

مشاورها فقططططط پول میگیرن و اصلا مشکلی رو حل نمیکنن

ببین مشاور داریم تا مشاور

اره متاسفانه بیشترشون همینجوری ان

ولی مشاور کاربلد هم میشه پیدا کرد

من خودم رواندرمانی میرم و چون مشاورم کاربلده خیلی حالم بهتر شده

باز باران با ترانه با گوهر های فراوان. می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم از سر جو دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده از لب باد وزنده داستان های نهانی راز های زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابر ها را تندر دیوانه غران مشت میزد ابر ها را جنگل از باد گریزان چرخ ها میزد چو دریا دانه های گرد باران پهن میگشتند هرجا بس گوارا بود باران به چه زیبا بود باران می شنیدم اندر این گوهر فشانی رازهای جاودانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا

1404/06/06

|

21:37

0 نفر لایک کرده اند ...