چی میگه مگهه؟ از قصد میگه که شوهر نکنی؟!
یاد پدر خودم افتادم وقتی خواستیم دو تایی حرف بزنیم پدرم یهو گفت ماهم باشیم
چقدر منو اون اقا تفاهم داشتیم
نمیدونم بخاطر چی دیگه رفت
دلم گرفت بعد چند سال هنوز میگم کاش پدرم اون حرفو نمیزد دلم میخواد برگرده حیففففف
اون موقع ۲۰سالم بود. یادم نمیره. پسره هم دانشگاهیم بود از قبل هم میشناختمش از قبل دانشگاه.خیلی هم دوسش داشتم. خیلی بد باهاشون برخورد کرد حق داشتن. چن بار خود پسر اومد با بابام صحبت کرد چون گفته بودم بابام اخلاقش خاصه. بعد با خانواده هم اومد ولی کلا خیلی بد برخورد کرد. الان یه نفر قار بیاد خواستگاریم از الان گیر داده کیه چیکارست. تحصیلات باباش چیه. تحصیلات خواهر برادش چیه.اخه تحصیلات خواهرش چه ربطی به ما داره :/ لیسانس داره حالا میگه نه به ما نمیان. مامانم هرکاری میکنه باز حرف خودشو میزنه خیلی استرس دارم
مامانم موافقه . پسری که باهاشم مامانش فوت کرده. قرار با پدر و خواهر و برادر بزرگش بیاد. خیلی استرس دارم. از الان بابام رفته تو قیافه...
چیکار کنم یعنی؟ نمیخوام یه جور هم برخورد کنم بگن برا پدرش ارزش قائل نیست.نمیدونم کلا🥲🥲🥲
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
