خواهرم خونه باغ دارن میوه و شیر و مسات محلیم دارن
هربار برا خانواده شوهرمم میفرسته منم دیدم مادرشوهرم مثل وظیفه میدونه هی خواهرم براشون اینکارارو میکنه دیگه خیلیی کمتر براشون میفرستم
اما خودش پیش شوهرم گفته بود برام یکم از اون پیاز مخلیاشون بیار شوهرمم ازشون خواسته بود
منم رفتم الان ب مادرشوهرم دادم گفتم والا یک کیلو ازشون خواستم نصف کردم گفت خب پولشو میدادی منم گفتم والا زیاد گفتم بزار پولشو بدیم نزاشتن بعد گفتم آخه اونا برا فروش میکارن پیازو گفت باشه دستت درد نکنه اصلا نگفت دستشون درد نکنه زحمت کشیده ممنونم وااای شوهرم چندباری بهش گفتم اما هی هرچی میارم میگه برا پدر مادرمم بفرس