بیایی یکم از دیدگاهی ک دوران مجردی به ازدواج داشتین ولی مثل تصوراتتون نبوده بگین 😅🥲
رابطه جنسی خیلی معمولی تر از چیزی بود که فکر میکردم
فکر میکردم تا صبح میشه یغل خوابید الان خفه میشم😬
والا بچه بودم اصلا فکر نمیکردم با یکی ازدواج کنم شبا همش پای کتاب باشه روز پای کتاب باشه یه ساعت دو ساعت بخوابه شب دوباره بیدار شه کتاب بخونه
دوس دارم خانومم مثل بچه گربه میو میو کنه برام
من فکر میکردم اگر ازدواج کنم هرروز تفریح مسافرت هستم
فکر میکردم شوهرم خیلی عاشقمه و از نظر روحی آرامش دارم بعد ازدواج...
فکر میکردم از نظر مالی هرچی دوست داشته باشم میتونم بخرم
اما همش کشک بود
والا من توقع زیادی نداشتم فقط فکر میکردم از نظر عاطفی و مالی ( احتیاجات ضروری) حمایت میشم که نشدم.
اره همسرم همیشه داره کتاب میخونه من خودمم خیلی آدم درسخونی بودم شاید حتی به قول همسرم دوران اونم از اونم بیشتر میخوندم ولی دیگه الان دوران اوج همسرمه ما چند ماه پیش رفته بودیم لوازم تحریری منم اون موقع درس میخوندم بعد خب زیاد میرفتیم اون مغازه فکر کرده بودن ما بچه داریم برای اون میخریم گفته بودن خیلی دوست داریم بچتون رو ببینیم چه مثلا چه شکلیه و اینا چون بهتون نمیخوره بچه داشته باشین مدرسه بره
بعد من گفتم داداش اینارو بر میداریم برای خودمون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
