قضایی گوشت فاسد بهم انداخته

قابله

عضویت: 1403/09/28

تعداد پست: 1391

دقیقا کی خریدی؟

1404/06/06

|

01:11

0 نفر لایک کرده اند ...

زییبیبا

عضویت: 1399/09/22

تعداد پست: 4350

فردا برو پس بده

1404/06/06

|

01:11

0 نفر لایک کرده اند ...

المیرا۱۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/27

تعداد پست: 3457

دقیقا کی خریدی؟

ساعت هشت نه شب

1404/06/06

|

01:11

0 نفر لایک کرده اند ...

المیرا۱۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/27

تعداد پست: 3457

فردا برو پس بده

حتما میرم

1404/06/06

|

01:12

0 نفر لایک کرده اند ...

قابله

عضویت: 1403/09/28

تعداد پست: 1391

ساعت هشت نه شب

فردا صبح ببر بگو یا پس میگیری

یا زنگ میزنم اتحادیه یا تعزیراتی چیزی

1404/06/06

|

01:15

0 نفر لایک کرده اند ...

faryasi2

عضویت: 1401/08/23

تعداد پست: 635

ببین چن وقت پیش ک گوشت انقد فضایی نبود گرفتیم..حتی چرخش کردم من هی فک میکردم بچم پیپی کرده نگو بو از گوشتع ..۳ کیلو بود از چایی ک صف میکشن ...گذاشتمشم فریزر باز خیلی شک کردم اوردم دیدم هی داره بدتر میشه...یکی بمون گفت موقعی ک پوستشو میخاستن بکندن طرف دستش کند بودع رودش پاره شده گوسفنده بوش پیچیده توگوشت...همسرم فردا بردش طرف زیربار نمیرفته ..شوهرم گفته بخدا میدم همه اینایی ک توصفن بو کنن تا حالیت شع...یواش گرفته گذاشته کنار مغازه گوشت چرخیام قاطی گوشتایی میکرده ک میخاستن چرخ کنن تو قصابی🥺

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤پسرم هامین

1404/06/06

|

01:16

0 نفر لایک کرده اند ...

المیرا۱۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/27

تعداد پست: 3457

فردا صبح ببر بگو یا پس میگیرییا زنگ میزنم اتحادیه یا تعزیراتی چیزی

نه نگیره

زنگ میزنم ۱۱۰

بیاد بو کنه گزارش بزنه

یمقدارش و خرد کردم ولی اونم ریختم تو بسته گوشت

1404/06/06

|

01:16

0 نفر لایک کرده اند ...

faryasi2

عضویت: 1401/08/23

تعداد پست: 635

بو پشکل به حدی بود ک عوق میزدی

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤پسرم هامین

1404/06/06

|

01:16

0 نفر لایک کرده اند ...

المیرا۱۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/27

تعداد پست: 3457

ببین چن وقت پیش ک گوشت انقد فضایی نبود گرفتیم..حتی چرخش کردم من هی فک میکردم بچم پیپی کرده نگو بو از ...

اخه این مغازه س

از این مغازه باکلاسا

دو تا لات و لوت هم صاحبش بودن

1404/06/06

|

01:17

1 نفر لایک کرده اند ...

المیرا۱۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/27

تعداد پست: 3457

بو پشکل به حدی بود ک عوق میزدی

همین الان دارم بالا میارم

1404/06/06

|

01:17

1 نفر لایک کرده اند ...

قابله

عضویت: 1403/09/28

تعداد پست: 1391

نه نگیره زنگ میزنم ۱۱۰ بیاد بو کنه گزارش بزنهیمقدارش و خرد کردم ولی اونم ریختم تو بسته گوشت

۱۱۰ نه

اتحادیه قصابان و بگو

1404/06/06

|

01:19

0 نفر لایک کرده اند ...

المیرا۱۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/01/27

تعداد پست: 3457

۱۱۰ نه اتحادیه قصابان و بگو

فردا پنج شنبه س

همینطوریش اداره ها تعطیلن

1404/06/06

|

01:19

0 نفر لایک کرده اند ...

faryasi2

عضویت: 1401/08/23

تعداد پست: 635

اخه این مغازه ساز این مغازه باکلاسادو تا لات و لوت هم صاحبش بودن

حتما ببر ...یه راهکار دیگه گوشیشو بگیره روی ظبط ویدئو اسم قصابی و اینا بگه گوشتش بوی پشکل میده تهوع آور ..تهدید کن اگه پولمو ندی این ویدیو رو پخش میکنم توی کانال شهرمون..از ترس آبرو برمیدارن کیلو ۵۰ تومن ک نیس خداتومنه

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤پسرم هامین

1404/06/06

|

01:20

0 نفر لایک کرده اند ...