سلام خانم ها من دختر 19 ساله هستم با اکانت مامانم دارم تاپیک زدم اسمم سحره
من محرم سال پیش با یک پسر 21 ساله آشنا شدم اسمش آرمان بود درحد پیام فقط اون ابراز علاقه میکرد اما من جدی نمیگرفتم محرم امسال هم بود توی ایستگاه ها نذری پخش میکرد از استوری هاش میدیدم اما مدتی بود بهش شک داشتم میگفت تا ۹ شب سرکارم و بعدش میرم باشگاه تا آخر شب دیگه خستم اما من باور نمیکردم باهاش سرد شدم
تا پنجشنبه هفته پیش که سوم روز درگذشت پدربزرگم بود توی حسینیه فاتحش بود رفتم سمت ماشین کیفم گذاشتم برگشتم دیدم توی حیاط یه پسری شبیهش داره کمک میکنه پدرمم اونجا بود از دور نگاهش کردم دیدم خودشه داره کمک میکرد دیگ آش رو جابهجا میکردن ولی منو ندید . رفتم داخل حسینیه دیگه خبری نداشتم که تو راه برگشتن بابام گفت امروز یه پسری تو پذیرایی مردم داشت کمک میکرد اما روضه دیگه رفت بیرون ندیدمش اسمشو بپرسم ولی من شک ندارم خودش بوده
الان سردرگمم نمیدونم پسره میخواسته جبران کنه خودشو ثابت کنه ولی از یک طرف میترسم به بابام بگم
لطفاً راهنماییم کنید