برادر من شش ماهه ب صورت سنتی با ی دختر خانم آشنا شده
کلی رفت و آمد و مشاوره و....
هفته ی پیش این دختر خانم برادرمو دعوت کرد مطب پزشکش و اونجا دکتر ب برادرم گفت ک این خانم مبتلا ب بیماری خاص و سختی هستند و امکان بچه دار شدن ندارند و نیاز ب درمان جدی در دراز مدت هم دارن
برادرم چند روزی فکر کرد و بعد چون ب شدت احساسی درگیر شده ب دختر خانم گفت مشکلی با این قضیه نداره و آماده ی ازدواجه
ما هم ب تصمیمش احترام گذاشتیم چون ۳۸ سالشه و بچه نیست
دیشب رفتن واسه صحبت بابت مراسم و مهریه و ... ک پدر دخترخانم فرمودن ب حاطر بیماری دخترشون و عدم اعتمادشون ب برادرم علاوه بر ۳۱۳ سکع مهریه سند آپارتمان برادرم و سه دنگ منزل پدرم باید ب نام دخترش بشه ک مبادا برادرم تو فشار زندگی جا بزنه!!!!!!
انقد حرفشون و خواسته شون غیر منطقی بود ک خود برادرم بدون هیچ بحثی گفته دیگه مایل نیست و بلند شدن اومدن
من هنوز تو شوکم از حرف و خواسته شون !