حالمون خیلی خوبه ..
ارامش دارم همه چی عالیه ...
اما مسئولیت دوتابچه بافاصله سنی دوسال
اونم ب تنهایی ...
خیلی تحت فشار روانی قرارم میده
خییییییلی زیاد
اعصابم ضعیف شده خیلی ضعیف ...
خیلی فشار رومه
صب بیدارمیشم عین خانمای مجرد ولی بچه دار
کارای خونه رو میکنم کارای بیرون و میکنم
میپزم میشورم لذتم میبرم ازکارای خونه واشپزی اتفاقا خیلی حالمو خوب میکنه
اما شبا به خودم میام میبینم یه تنه دارم تمام مسئولیت بچه هارو ب دوش میکشم و اخرشب از وجدان درد اینکه سر بچه داد زدم یا باهاش بازی نکردم یا دعوامون شده خوابم نمیبره ...
شوهرم ازاول مث مردای مجرد بی مسئولیت بود و هست و چاره ای هم نیست ... یبارجداشدم و باز رجوع کردم و اینم سبک زندگی منه بلاخره چاره ای نیست ..