یازده ساله اول جهنم بود
دبیرستان کلی پول شهریه میدادم ولی مدرسه مون کوچک انگار خونه
صندلی ها چسبیده به هم اسمش هم بود خصوصی هست
سیستم آموزشی خشک
کلاس های یه ساعت و نیمه
با فرم های افتضاح
واقعا حالم از اون مانتوهای تیره گشاد بهم میخوره
استرس درسی
صبح های جمعه و قلمچی
معلم های بی درک و بی ادب اول صبح
قیافه ها خسته افسرده آخه کی ساعت هفت و ربع میره مدرسه
فشار خانواده
واقعا چجوری دوام اوردیم؟
وقتی مدرسه های بین المللی میبینم
وقتی اشنامون بچه شو گذاشته بود مدرسه سفارت
وقتی مدرسه های خصوصی ترکیه با اون همه امکانات دیدم
عمیقأ دلم به حال خودمون سوخت
مدرسه هامون شبیه دانشگاه استخر ، باشگاه تیم های حرفه ای سه چهار زبانه
لباس های رنگی
جشن
آموزش شون خشک نیست
کلاس موزیک
واقعا کودکیمون حروم شد حیف شدیم