خیلی دوس دارم ازدواج کنم اما با فردی که خودم بشناسم و هدفامون و طرز فکرمون تفاهم داشته باشیم.
اما وقتی خونواده م یا بقیه اسم از ازدواج میارن حالم بهم میخوره و حس اسارت میگیرم. اسم خواستگار میاد چون میدونم چجور طرز فکرایی دارن و خونواده هاشونم سنتی ان یه جوری استرس میگیرم و حالم بد میشه انگار میخوام بمیرم
از ازدواج سنتی متنفرم چون دوروبرم و منطقه ای که هستم به شدت زن رو محدود میکنن و از تحصیل و کار محرومش میکنن و مرد سالاری اینجا زیاده
دوس دارم خودم شریک زندگیمو انتخاب کنم نه که به زور یکی بیاد و منو تحت فشار بزارنم ک انتخاب کنم
تا الانش خیلی مقاومت کردم اما زندگیم از این لحاظ روز به روز داره سخت تر میشه و بیشتر تحت فشارم بخاطر مجرد بودنم