2777
2789

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم این حرفارو نزن ناشکری نکن میدونی تو همین سایت چند نفر چشم انتظار بچه ان؟

کمکی چیزی نداری؟ یا مهد کودکی جایی مثلا

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

الان دیگه دیره ولی واقعا دوتا بچه شیر به شیره مادر رو پیر میکنه، عصبی میکنه، دیوانه میکنه

من کشیدم میدونم چقدر سخته، هیجده ماه فاصله شونه، تنهای تنها بودم مجبور شدم شغلم رو رها کنم و تو خونه با دوتا بچه ک یکیشون همش مریض میشد و گریه میکرد و بهانه میگرفت، الان اون روزهای سخت تموم شده ولی اعصاب من همچنان داغون باقی مونده و افسرده شدم

میدونی با همین افکار چقد کودک کار داریم توی زباله دنبال لقمه نونن؟؟

خب اگه نمیخواست همون اول باید جلوگیری میکرد الان ک بچه ۱۴ ماهشه چی بگم بهش؟ نمیتونم بگم خدای نکرده بچرو بندازه دور که

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
الان دیگه دیره ولی واقعا دوتا بچه شیر به شیره مادر رو پیر میکنه، عصبی میکنه، دیوانه میکنهمن کشیدم می ...

من همش فکر میکردم بزرگ بشن همبازی میشن

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
من همش فکر میکردم بزرگ بشن همبازی میشن

بله هم بازی میشن ولی دقیقا کی؟

 وقتی  حدودا شش سالشون بشه، اونم وسط بازیشون حتما دعوا دارن و نمیشه که شما حکمیت نکنی چون  اگر  بگی: برید خودتون مشکلتون رو حل کنین دیگه بدتر میکنن و  دعوا و گریه شون تمام نمیشه.

خدا نکنه یکیشون یه ریشه های ضعیفی از رقابت یا حسادت داشته باشه دیگه به همه چی اعتراض میکنه و همیشه دعوا و گریه هست.

 همه چی رو باید دوتا دوتا بخری اصلا اینطوری نیست یه ست اسباب بازی بخری بگی بشینین باهم بازی کنین یا این مجموعه آموزشی  کتاب رو باهم نقاشی و رنگ آمیزی کنین. باید برای هرکدوم جداگانه و دقیقا شبیه هم بخری حتی در رنگ، 

هزینه هات خیلی زیاد میشه.


خلاصه مشکلاتش خیلی بیشتر از لذتشه و لذتش برای خودشونه وقتی نوجوون یا جوون میشن و باهم دوست و رفیقن اونم اگر بتونی خوب تربیتشون کنی ک یادبگیرن همیشه باید کنار هم باشن و از همدیگه مراقبت و حمایت کنن.

بله هم بازی میشن ولی دقیقا کی؟ وقتی حدودا شش سالشون بشه، اونم وسط بازیشون حتما دعوا دارن و نمیشه که ...

خدا به داد دوقلو دارا برسه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792