نشو غمگین از روزگار، که این بازی دنیاست
من در این دیوانه حالی ، ارزویم فرداست
زندگیِ امروز،گرچه سخت است گر دیوانه کننده
ولی امیدت باشد ای دوست من، به آینده
🗿
قشنگه
قشنگه
قافیه نداره
خوبه ولی همچین نیست دوبار تعریف کنی
مضامین شعرت خوبه اما خوانشش سخته وزنش درست نیست احساس هم خیلی درش نیست بیشتر وایب یه استاد نصیحتگر رو میده.
در یکی از روزهای سرد پاییزی این چنین
برگ زردی از درخت رقصان افتاد بر زمین
من بدو گفتم رقصت از چه باشد نابکار
گفت پندیست از برای ابلهان اید بکار
با خودم گفتم توهم داری پاییزی چنین
کمتر از برگی نباشی تا ک افتد بر زمین
او به عمر کوته اش کرده تنش را سایبان
تا نشینند زیر سایش کاروان و ساربان
من به سی سال عمرم ندادم سایه بر موری چنین
تا ک افتم بر زمین نَبود مرا رقصی چنین
ای خدا بنگر مرا برگی ز اصحاب یمین
غرق در جهلم تو دانی فعل من باشد چنین...
این چطوره...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
