من شهر غریب ازدواج کردم این یکسال خیلی اذیتم کردن خانواده ی شوهر خیلی با آرامشم بازی کردن و آخرین بار بهم توهین کردن بصورت جدی چند روزه قطع ارتباط کردم اصلا هم عواقبش برام مهم نیست چون آرامشم برام خیلی مهمه....دیشب شوهرم رفته بود جایی سرکار و من تنها بودم...هرچی شوهرم زنگ زد گفت برو خونه ی مادرم نرفتم و تا صبح بیدار موندم اما زیر بار منت اونا نرفتم
آفرین ولی خیال کردم چیکار کردی... مگه لولو خور خوره میخورتت چیزی نیست که شب تنها موندن
باهاش قطع ارتباط کردی بعد شوهرت گفت بری خونه مادرش ؟ منم تنها بودنی تا صبح بیدار میمونم ولی دوست ندارم برم خونه کسی
خوب کردی ۷ سال تو شهر غریب تنها میمونم شوهرم شیفتیه کارش هیچیم نشده فقط ۱ ماه اذیتی بعد عادت میکنی
من ک شده ی هفته هم تنها بودم ترس نداره ک
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
