راسش ما با یکی از عموهام چند سال قهر بودیم تو این مدت پسرش ازدواج کرد و بچه دار شد
بعد کم کم آشتی کردند و ما با خانواده عروس عموم آشنا شدیم و ارتباط خیلی خیلی صمیمی مادرم با مادر خانم پسر عموم گرفت به طوری که خود خانمه با مادر رفت و آمد میکنه حتی بیشتر از دخترش که عروس عمومه
آشتیشون در حد سلام و علیک بود نه این که باز خونه هم برن
چند ماه پیش خانمه منو برای پسرش خواستگاری کرد بدون اطلاع پسرش ( منم راستش رو بخواید برای اولین بار از یکی خوشم اومده ) که بعدش دیگه هیچی نگفت فقط میگفت پسرم میگه نمیتونم از پس مخارج زندگی مشترک بر بیام و رابطه صمیمانه تر هم شد جوری که مادر و پسر چند بار هم محل کارم اومدن ( کلینک پوست) مادرش کار داشت خودش فقط سلام علیک کرد و یه کم بعد رفت
بنظرتون دوباره پیشنهاد میدن؟؟؟؟؟
شانس کجم منم دوسش دارم با این که همش گفتم محاله عاشق کسی بشم و ازدواج کنم😢