قبلاً و تو تاپیکای قبل گفتم ک نامزد کرده بودم و صیغه محرمیت خونده بودیم و مهیای عقد دائم میشدیم ک کلی مشکل پیش اومد و جدا شدیم و به هرحال الان مسئله اینجاست ک اون پسره همکارمه ، و بنا ب دلایل بسیاری مجبورم تو محیط کار بمونم و نمیتونم بیام بیرون
خلاصه چند وقت پیش ی دختره در و داف اومد و گفت اقای فلانی(نامزد سابقم) گفتن بیام اینجا استخدام بشم و استخدام شد و اینا خلاصه من واقعن حالم نابوده خصوصاً رفتارای دوتاشون باهم رو میبینم و گفت و گوها و خندیدن هاشون و چیزای دیگ این دختره زیر دست منه و قراره کار یاد بگیره ازم اما وقتی ک میاد تا وقتی بره میره تو اتاق اون اقا میشینه و بعدشم دوتا استکان میشوره میره ولی میدونید پسره هنوزم این حالتی هس ک وقتایی ک من رد میشم از جلو اتاقش یا درکل ی ذره انگار تو خجالت باشه اونطوری روش نمیشه جلو من با اون گرم بگیره حتی چیزی میخان بخورن هم منو صدا میکنن و....
بچه ها حال روحیم افتضاحههه قلبم داره میسوزه از چیزایی ک میبینم و اینا وقتی میرم سرکار تا چند ساعت نابودم
ی چی دیگ اینکه از دهن دختره پرید گفت اقای فلانی گفته خانم فلانی (من) میخاد بره کار یاد بگیر ک جدب بشی منم ی الم شنگه راه انداختم و رییسم گفت چرا تو اصلا ناراحت میشی و مگه من احمقم نیروی کار خوبم رو از دست بدم این بی دست پا رو بیارم .... چهارشنبه هفته پیش ب نامزدمم گفتم تو اصلا چکاره ای درباره رفتن یا نرفتن من با کسی میبندی و اونم قسم و ایه ک ن اینطور نیس و....
