2777
2789
عنوان

بیاید از خاطرات شب هایی بگید که ✨🌟🙂

| مشاهده متن کامل بحث + 245 بازدید | 28 پست

خونه مامان بزرگم تو روستاس بلند ترین قسمت روستا از اون بالا همه جای روستا رو میبینی انقد جاشو دوس دارم حیاط هم نداره فقط هم یدونه خونه مامانبزرگمه اونجا .. معمولا عیدا و تابستونا میرفتیم با دختر عموهام زن عمو هام ی خونه کوچولو بود همه کنار هم میخوابیدیم زمانای قدیم برق نبود میرفتیم رو خونه . بعد از اونجا روستای اطراف ک برق داشتن چراغاشون معلوم بود .. تو دلم میگفتم خوش به حالشون 🥺😍

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خونه مامان بزرگم تو روستاس بلند ترین قسمت روستا از اون بالا همه جای روستا رو میبینی انقد جاشو دوس دا ...

چقدر قشنگ توصیف کردی .. کاملا تصور کردم اون حال و هوا رو 🥺🌟

بوی نم بارون ☔ شنیدن صدای بارون 🌧️رعد و برق ⛈️

شب با صدای جیرجیرک و عقربه های ساعت خوابمون میگرفت 

لباس مادربزرگمو میپوشیدمو دختر عمم رفیق همیشگیم باهم میخندیدیم به تیپم

صب با صدای الله اکبر اذان گفتن پدربزرگم بیدار میشدیم 

اول صبح تو اون هوای سرد میرفتیم حیاط دسشویی و دست رومون میشستیم باد خنک میخورد صورتمون باز میشد 

مادربزرگم تو تنور نون محلی میپخت با مربا البالو و کره محلی میخوردیم 

خداروشکر هر دو زندن بازم برم میتونم با دخترعمم بمونم اخرین بار سال پیش بود 

 ♡
الان بچه های ما اصلا این روزا رو درک نمیکنن چون مامان بزرگ بابا بزرگا هم رفتن تو آپارتمان

دقیقا 

دیگه خونه مادربزرگ معنی نداره 

من حتی هنوز بوی بابونه های حیاط خونه ی مادربزرگم رو توی مشامم حس میکنم 😭😭

بوی نم بارون ☔ شنیدن صدای بارون 🌧️رعد و برق ⛈️
شب با صدای جیرجیرک و عقربه های ساعت خوابمون میگرفت لباس مادربزرگمو میپوشیدمو دختر عمم رفیق همیشگیم ب ...

اخخخخخ چقدرررر قشنگ 🥺😍😍

حسش رو واقعا درک کردم 

مخصوصا اون هوای خنک دم صبح 😍😍

بوی نم بارون ☔ شنیدن صدای بارون 🌧️رعد و برق ⛈️
شب با صدای جیرجیرک و عقربه های ساعت خوابمون میگرفت لباس مادربزرگمو میپوشیدمو دختر عمم رفیق همیشگیم ب ...

الهی که عمر با عزت و طولانی داشته باشند🌺

ما که محرومیم از روی ماه مادربزرگم سه سال 😭😭

بوی نم بارون ☔ شنیدن صدای بارون 🌧️رعد و برق ⛈️

من عصرا که می‌رفتیم خونه ی مادر بزرگم ،چمن ها رو آبپاشی میکرد و نسیم خنک میومد ،ی گوشه ی چمن ها رو فرشی پهن میکرد و چای دم میکرد ... می‌نشستیم تا دو سه ساعت چای می‌خوردیم و حرف می‌زدیم 🥺🥺 

ی گوشه ی حیاط پرررر از نعنا بود ،میرفتیم میچیذیم و بوی نعنا همه جا میپیچید 

آخه😭😭😭😭

بوی نم بارون ☔ شنیدن صدای بارون 🌧️رعد و برق ⛈️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز