البته با عرض پوزش ..
اعصابم خورده 😟
مادر شوهرم هفتاد سالشه ، زنگ زد ب شوهرم و احوالپرسی کرد
بعد گفت خونه رو رنگ آمیزی کردید ، قسط هات رو دادی ؟؟ ( اون قسطه که آقای فلانی ضمانت شد ) یعنی میدونست همسایه ضامنمون شده و بخاطر همین تاکید داشت ک برا اون بنده خدا مشکلی پیش نیاد ...
شوهرم هم گفت آره دادیم ..
این رو بگم اصلا مادرشوهرم اهل دخالت نیست ، سنی ازش گذشته همیشه هی تو فکر حق الناس و این حرفاست ، اینو هم محض یادآوری ب شوهرم گفت
ولییییییییی
من میگم آخه چرا باید بری ریز جزییات اینکه چجوری وام گرفتیم ، کی ضامنمون شده رو بگی ب مامانت ؟؟؟؟
بعد میگه خب بابا مگه چی گفتم ؟؟؟؟
تشخیص نمیده چیا رو بگه چیا رو نگه 🤧🤧
خداییش این مردها الحق که از پسر بچه ها بدترن...