واقعا نمیدونم چرا چند وقته بعد رفته تو مخم میخوام ازدواج کنم ، مامانمم به چند نفر سپرده و اونا گفتن عکس دختر تو ببینیم ، میگه باید عکستو نشونشون بدم قبول بکنن یا نه میگم خب چرا نمیان خودمو ببینن؟؟ میگه گفتن فقط عکس
من دیگه دلم نمیخواد به ازدواج فکر کنم دوست دارم ذهنم رو کار دیگه باشه ، کلی کلاس میرم کلی درس دارم ولی اصلا از فکرش بیرون نمیام
دارم دیوونه میشم خدایا ... من الان برام زودم هست.
چندسالته؟
منم یه مدته تو فکرم🤣
مامان دختر نمیسپره
آره زوده
من نیز هم دلم میخواد مث ۱۷ سالگیم بشم ک به فکر ازدواج نبودم
منم به فکرم هم سن توام ولی موردی نیس البته تمرکزم بیشتر رو درسه
نماز بخون
یه هفته بیا اینجا تاپیکا رو بخون ، اینقدر از خیانت شوهراشون و خسیسی و کتک زدن میگن که ادم حالش از هر چی مرده بهم میخوره
خودم خیلی ازدواجی بودم از وقتی اومدم اینجا و تو اینستا کلیپ هایی که مربوط به زندگی تازه عروس داماد ها رو میبینم ، ضد ازدواج شدم 🤣🤣
برا مثال هم یه اقایی گفته بود من تازه ازدواج کردم ، خواهرمم چند سال پیش ازدواج کرده بود
اتو و جارو برقی خواهرم خراب شده بود منم برداشتم اتو و جارو برقی که زنم برا جهیزیه ش از پول باباش گرفته بود و نو بود رو دادم به خواهرم
زنم گفت چرا این کار رو کردی؟؟ منم که دیدم زنم با خواهرم سر جنگ برداشته کتکش زدم😐😐
اینم از ازدواج و شوهر 😁😁
