سلام مادرشوهرم دوسم نداره کلا ازم متنفر هستش
با شوهرم اختلاف داریم خیلی طلاق نمیده بعد شوهرم با دختر داییش از مجردی رابطه داره خیلی با هم گرم هستن دختره صاحب نداره با مادربزرگش زندگی میکنه بعد مادرشوهرم اینا طبقه پایین ما هستن قطع ارتباطم نمیرم خونشون دو شب بود شوهرم تا ساعت ۲ نصفه شب میرفت پایین بعد شک کردم فهمیدم دختره بیصاحب با مادربزرگش اونجا هستن دیشب شوهرم باز بعد شام رفت اونجا نشسته بودن تو حیاط بعد از پنجره اتاق دیدم دختر داییش با وضع فجیع بی حجاب و لباسا جلف رفت نشست تو ماشین شوهرم اونجا تو ماشین بود نیم ساعت بعدش در اومد بعد به شوهرم گفتم چکار کردید میگه آهنگ گوش دادیم منم پیام دادم به دختره که جلفی و خرابی و هرزه بعد به مادرشوهرم گفت مادرشوهرم امروز آمده دم در حرف بد زدن و دفاع کردن میگه گوه خوردی ابرو برادرزادمو بردی گفتم تو ماشین نیمه لخت با شوهرم بوده تو ماشین معلومه هرزه هست بعد دوتا محکم زد تو صورتم دستاشم گنده هستن درد کرد خیلی بعدم به شوهرم گفته زنگ زد دعوام کرد و کلی تهدید منم گوشی قطع کردم اعصابم خراب بود رفتم مترو گردی بعد اومدم پیش مادربزرگم نمیرم چند روز این قدر توهین و بی حرمتی کشیدم از دست شوهرم و خانوادش تو این چند ماه