از اول قصدش کلاه برداری بود نامرد بی وجدان 
سنتی اومد جلو شک نکردم زودم اومد خواستگاری قبلش کادو و نامه عاشقانه هم آورد واسم 
جلو مامانم هدیه داد بهم 
باور کردم دوستم داره 
دوروز بعد عقد شروع کرد ب بهانه گرفتن سریعم حرف ب طلاق رسوند ۱سال و نیم زجرم داد تحمل کردم ۳بار سعی کرد سرم کلاه بزاره مقاومت کردم آخر خسته شد یشب دیگ نیومد گفت خونه مجردی گرفته و برو دنبال طلاقت 
گفت ن زندگی میکنم ن طلاقت میدم پول بده تا طلاق بدم منم گفتم نمیدم اونم در رفت نمیدونم کجا 
از تو دادگاه خانواده فرار کرد رفت