در جمعی که هستیم دو نفر از دوستام، چهره های خوبی دارند...
هر دو هم ظاهرا زندگی های خوبی ساختن...
هر دو گاهی از سبک زندگی شون میگن...
اولی به شدت اهل درس و پیشرفت...بدون حسادت و حسرت...کاملا تمرکزش روی خودش...در حال ادامه تحصیل در مقطع های بالاتر...
دومی بیشتر اهل مهمونی و خوشگذرانی و به نظر شاد و شنگول....
دوست اولی خیلی طرفدار داشت و همه دوستش داشتند ولی دومی کمتر بهش توجه میشد...
تا اینکه اون دوست مون که توجه کمتری میگرفت شروع کرد به حسادت بیمارگونه...اولین کارش این بود که دوست اولی را از جمع بیرون کنه ...با برچسب فیک بودن و دروغگویی...
و موفق شد...
در جمع دوستان مون طرفدارهای خودش را پیدا کرد و به نظر میرسید حالش باید دیگه خوب باشه...
اما هنوز آروم نشده...بازم در موردش حرف میزنه ...بازم دوست داره وجهه اون را خراب کنه ...تمام فکرش شده اون...
مثلا اگه از من دوست غایب مون تعریف کنم ،به شدت استرس میگیره و سعی میکنه متقاعدم کنه که اون زندگیش فیکه!
برام واقعا این میزان حسادت و حساسیت عجیبه...
این مدل حساسیت ها واقعا آدم را از پا در میاره و شادی را میگیره...
ولی خب نمی تونیم هم متوجهش کنیم...
کم کم همه دوستان مونم دارند متوجه میشن که چه بلایی سرش داره میاد ...
متاسفانه آدم های حسود همیشه بازنده ماجران ولی متوجه نمیشن..