تولدامون با چند روز فاصله س
اول خواستم براش کادو بخرم خودش گفت نه نقد بده میخوام انگشتر بخرم من یه زن خانه دارم ولی بااینحال گفتم مناسبت تولد مهمه پول برمیگرده ولی خوبه ادم تو این لحظه ها حس خوب بده
دیروز تولدم بود ۳۵ میلیون تو حسابش پول بود میدونه متنفرم از این کار ولی برای دهن کجی بهم رفت از دوستش که گل فروشه یه گل خیلی ارزون و تخفیف داره زشت خرید حتی قبلش به دخترم سپردم بابات خواست گل بخره بگو مامان دوست نداره
من توقع کادو داشتم راستشو بگم ولی میدونم عمرا شوهرم منو قابل نمیدونه
ولی بیشتر دوست داشتم بگه بیا بریم بیرون یه شام یا بستنی بخوریم یه ساعت برام وقت بذاره
من تو مجردی پسربازی نکردم! کادو و گل و سورپرایز از پسر غریبه نگرفتم که ایکاش میکردم تا امروز برا حس ناکافی بودن و بی ارزش بودنی که شوهرم بهم میده اینجوری نسوزم
شب یه تومنو گرفتم ازش گفتم بیخیال ازین به بعد به ارزوت برس نه تو کادو بخر نه دریافت کن
متنفرم ازش