زن داداشم تو بچگی پدرشو از دست داده و ما سعی میکنیم درکش کنیم و رفتارهاشو ندید بگیریم
اما واقعا یه برادر و یه عروس بیشتر نداریم
کاش رفتارش خیلی بهتر بود
جریان اینه که هروقت مارو دعوت میکنه( فقط سالی دوبار یا یه بار)
مارو با برادر خودش و مامانش میگه
بعد کلا میشینه پیش اونا
فقطط به اونا تعارف میکنه
قربون صدقه بچه های اونا میره
همش انگار میخاد لج مارو در بیاره
حالا دیروز عروسمون مریض شده بود چند روز بیمارستان بود
ما رفتیم عیادتش
گفتیم بالاخره اونم امیدش به ماست
از شانس دوباره داداشش اینا اونجا بودن
و همون رفتار خیلی شدید تر تکرار شد
ما میوه بردیم اونا شیرینی اورده بودن
صد بار فقط از اونا تشکر کرد
همش به بچه اونا میگفت اینو بخور اونا بخور
به من وبچه هام حتی یبار تعارف نکرد
واقعا نمیدونم یه ادم چقدر عقده میتونه داشته باشه تو وجودش
از دیروز ک اومدیم خونمون حالم بده
البته ما رفت و امد را با این عروس ب حداقل رسوندیم
اما خب مناسبت های رسمی یا عیادت و اینا میریم حتما
البته اگه نریم و احترام نذاریم یه جور دیگه جبران میکنه وجنجر میزنه!