ده روز پیش نقاشی بچشو کشیدم توافق کردیم پول زحمتم رو بده
بخدا یه کنته و پاککن تموم کردم کمر و دست برام نموند
گفت سرماه
سرماه اومد نداد گفتم عیب نداره پتو بردار برام
امروز زنگ زده پنجشنبه
بعد دیگ پیامک دادم نمیخوام پولش رو بده
گفته ماه بعد
بخدا از حرص دارم میترکم هم خودش هم شوهرش دارن
همش دارم فوش مینویسم پاک میکنم
وقتی یادم میفته با چه ذوقی داشتم میکشیدم گریم میگیره