اقا من رو ی پسری کراش زدم ک از اول خوشم تمیومد ازش. ینی حس خاصی هم نداشتم بهش نکه بدم بیاد
بعد خانوادش گفتن ک اره منو برا پسرشون بگیرن و این حرفا پسره هم ن اره گفته و نه نه گفته بعد پسره با من چت میکرد حرفایی هم میزد ک ی نخ های ریزی میداد ک البته ب هرکی گفتم گفته طناب میداده نخ نبوده😂
بعد اینکه حضوری هم یهو چشمم تو جمع میخورد بهش میدیدم زومه زوم. یا ی جاهایی چشمک میزد و خلاصه ازین دسته کارا
ولی ازونجایی ک دوست خانوادگی هستیم این با خواهر من ک نزدیک ۲۰ سال خواهرم بزرگتره خیلی صمبمیه تو چت اخررمون با اینکه کلا خودش اگ پیامی میداد خودش میداد گفت میترسم خواهرت ناراحت بشه ازم!!! و خلاصه منم قهوه ایش کردم گفتم اگ میترسی اصن پیام نده ب من
خلاصه خیلی من علاقه داشتم بهش و الان خیییلی. ناراحتم ب نظرتون جریان چیه😑