خیلی سنگینه برام
خیلی فراتر از توان و تحمله
الان که چند لحظه دراز کشیدم و ناخودآگاه فکرم رفت سمت اتفاقی که سال ۹۹ واسم افتاد، سردرد وحشتناکی گرفتم
عمیقا دلم شکسته ست
چیکارش کنم؟
حس میکنم اینطوری پیش بره دق مرگ میشم مبالغه نمیکنم
خیلی مفصله... فکر کنین بی مهری خیلی خیلی شدید دیدن، و طرد شدن از سمت خانواده.... رسما دور انداخته شدن