ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچوقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خواهر شوهر من چن سال توی این کار بود همه زندگیش رو فراموش کرده بود انگار شست و شوی مغزی میدن با سخنرانی ها و کلاسهاشون بچه هاو شوهرش رو ول میکرد میرفت دنبال کلاس و این چیزا ی استان دیگه یا میذاشت پیش مامانش بعد ی مدت شوهرش از ناراحتی ب مواد رو آورد و معتاد شد واقعا زندگیش داشت میپاشید باردار هم شد تو همین حین خونریزی داشت میگفتن بیا کلاس میگفت نمیتونم باردارم حالم خوب نیست بهش میگفتن حدفت مهمترین هست بزار بچه سقط بشه….دیگه در آخر سرش ب سنگ خورد چسبید ب زندگیش شوهرش ترک کرد و خدا رو شکر زندگیش رو به راه شده همیشه میگه بابت گذشته خیلی پشیمونم.