من دختری ام که سطحم متوسط رو به بالاس ینی وضع مالیمون تقریبن خوبه خودمم خوشگلم خوش هیکلم خوش لباسم لیسانس دارم اخلاقم خوبه و…..
کلا هیچ نقص یا مشکلی توی من وجود نداره
یه خاستگار داشتم ک یزره سطحش از من پایینتر بود دیپلم داشت قیافش خوب ولی هیکلش بد بود وضع مالیش انچنان جالب نبود و صرفا یه شغل داشت درامدشم بیست تومن اینا هیچ چیز دیگه ای نداشت، اخلاقشم معمولی بود، یسری مشکلات روحی داشت، یزره خسیس بود(کم)، مشروب هم میخورد گاهی
بعد من چون خیلی ادم حساس و سختگیری ام و یزره هم فشار روحی روانی این مدت داشتم دوران اشنایی غر میزدم ایراداشو میگفتم و یزره حساس و بد خلق بودم تا سبک سنگین کنم بفهمم ادم مناسبیه یا نه، اره قبول دارم گاهی بداخلاقی میکردم یا عصبیش میکردم ولی اونقدری نبود ک لجبازی کنم، زود میبخشیدم و اشتی میکردم
تا اینکه این خاستگار یهو جوگیر شد همه چیو بهم زد و گف منو نمیخاد دلیلشم این بود ک میگف من خیلی بدبین و بداخلاقم، و اون دنبال ارامشه و من دارم ارامششو بهم میزنم😐
الان واقعا بنظرتون حق من بود ک اینجوری خار و خفیف بشم؟ مگه من چ مشکلی داشتم والا خودش پر از ایراد بود من با همش کنار اومدم و گفتم عب نداره ازدواج ینی کنار اومدن باهمدیگه
ولی اون سر چرت و پرت انقد راحت ایراد گزاشت رو من و رفت
اگ من مث خودش فکر میکردم ک با این همه ایراداش از همون روز اول باید کلا ردش میکردم ولی انقد باشعور هستم ک اینکارو نکردمو بهش فرصت دادم