خواهرشوهر چرا حسادت داره صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/02

تعداد پست: 8909

تو چه اصراری داری سری رو که درد نمیکنه دستمال ببندی بشین زندگیتو کن سال به سالم نبینشون راحت

شوهرم هفته ایی یبار میبرتم بزور

1404/06/03

15:34

ناینگی_گولو

عضویت: 1402/08/13

تعداد پست: 6561

اره

خیلی ها از مهمونی و رفت و آمد خوششان نمیاد

شاید دلشون میخواد روزهای تعطیل بدون دغدغه، استراحت کنن یا باهم خوش بگذرونن

شما دلت میخواد ماهی چند دفعه رفت و آمد باشه؟

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

1404/06/03

15:36

ریحانه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

کبوتربچه

عضویت: 1401/07/07

تعداد پست: 2136

هر کاری کنی طرف دخترش رو میگیره

تنها کاری که میتونی بکنی اینه هفته ای یکی دوبار به مامانش زنگ بزن حالش رو بپرس با خواهرشوهرت هم یه جوری رفتار کن که انگار اصلا وجود نداره

1404/06/03

15:36

گرمه

عضویت: 1400/04/24

تعداد پست: 29702

چجوری

برو بیا دعوت کن ،غذا ببر ،بیار

1404/06/03

15:36

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/02

تعداد پست: 8909

خیلی ها از مهمونی و رفت و آمد خوششان نمیادشاید دلشون میخواد روزهای تعطیل بدون دغدغه، استراحت کنن ی ...

پنج ماهه دعوت نکردن

حتی تعارف نمیکنن

ما اونجوری نیستیم هی بریم و بی ملاحظه باشیم

دیگه نوه و عروس و همه هفته ایی یبار میبینن جمعند

این سخته براش خونه مادرش کسی بره

1404/06/03

15:37

nasimmmbanoo

عضویت: 1400/11/17

تعداد پست: 8814

اره بابا ولی اصلا نمیگن ک بریم

مادرشوهر من یه بار نشده دعوت کنه البته راهمون از هم دور تو شهر دیگه ان. ماهم بریم بدشون میاد چون بشدت خسیسن من الان دو سه سال نرفتم اصلا هم نگفتن چرا نمیاین چرا بچه رو نمیارید ببینیم. ولی خودشون هرسال میان.. فدای سرم و سرت.. مگه محتاج خونه اوناییم

1404/06/03

15:38

هاتاکو

عضویت: 1403/09/27

تعداد پست: 2458

نه . من اینطوری نیستم .

عروسمون خیلی بیشتر از من خونه مادرم نهار و شام میخوره .

یک سال اول عروسی هر روز نهارشون با مادرم بود. .به قول مادرم که می‌گفت گل غذا را براشون می‌بردم . می‌برد طبقه بالا.برای برادرم و زنش.

بعدش برادرم و زنش هفته ای سه بار شام خونه مادرم بودند . تا سه سال .

بعد سه سال شد هفته ای یکبار. شام خونه مادرم می‌رفتند.

مادرم میگه دختر بچه مردمه.

عروس میشه دختر خودمون.

!!!😐!!!

1404/06/03

15:42

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/02

تعداد پست: 8909

مادرشوهر من یه بار نشده دعوت کنه البته راهمون از هم دور تو شهر دیگه ان. ماهم بریم بدشون میاد چون بش ...

دقیقا همینجوری

یکطرفه توقع دارن دعوت کنم من فقط

1404/06/03

18:16

مدیر استارتر

عضویت: 1398/09/02

تعداد پست: 8909

نه . من اینطوری نیستم .عروسمون خیلی بیشتر از من خونه مادرم نهار و شام میخوره . یک سال اول عروسی هر ر ...

چه مادر خوبی

من از همون روز اولم همین بودن نه دعوت نه تعارف هیچی ندیدم ازش

منم روم نمیشه برم خودم.هرچند برمم شام و نهار نگا نمیداره

1404/06/03

18:17