من از روز ۲۰ شروع کردم چله بقره بردارم برای نابودی سحر و جادو طلسم امشب نمیدونم چندمه انقدر وحشت زده ام که به سختی دارم تایپ میکنم ساعت ۲ امشب اومدم بخابم ترسیدم گفتم بزار سوره بقره رو بزارم پخش بشه دوباره صداشم کم کنم بزارم بالا سرم بخابم این کارو کردم بعد یک ساعت و بیست دقیقس سوره بقره من هی چشمام بازو بسته میشد خابم برد بعد تو خاب داشتم میدوییدم ترس و لرز وحشتناکی داشتم یهو یه ادمه اومد جلوم گفت بیا این عطره رو بو کن بوی خوبی میده منم رفتم جلو یه پیس زد یهو دیدم دارم بیهوش میشم تو خاب یه نگا به پشت سرم کردم داشتم همزمان هم فرار میکردم هم تو خاب داشتن خفم میکردن من میخاستم جیغ بکشم توی خاب ولی نمیتونستم من به عنوان یه مرد بدجور ترسیده بودم وقتی بیداز شدم اصلا خابم نبرد هنوز حتی تو حالت بیداری ام حسش میکنم خیلی بد بود بعد اینم یادم رفت بگم دقیقا اخر خابم که بیدار شدم دیدم سوره بقره اخراشه که داشت تموم میشد