2777
2789
عنوان

دیگه خسته شدم

70 بازدید | 10 پست

از صبح که پاشدم تا همین الان با مامانم بحث کردی خداروشکر این وسط عمه ها اومدن یذره با اونا حالم خوب شد 

صبح که بلند شدم برق نبود ما برقمون که میره آبم میره منم دستشویی داشتم تخت فشار بود هی گفت هی گفت لاف تشک و جمع کن آخر گفتم مامان برق نیست تشک هام سنگینه یه ربع دیگه برق میاد تادیروز خودت وایمیستادی برق که میاد بیدار می‌شی آلان زود بیدار شدی باشه اما برنامه منو خراب نکن که بعد غرغر کنان خودش لاف تشکارو جمع کرد بعد که اومد تشک هارو جمع به بابام گفت که مثلا من بشنوم :امیر تشکا خیلی سنگینه شر شر داره ازم عرق میریزه حالا چیکار کنیم با تیکه و کنایه هیچی نگفتم با قهر اومدیم سفره صبحونه رو که من پهن کردم جمع کردنش فقط مامانم دستمال کشید حساب کنی خودم جمع کردم نشسته هی میگه جاهارو من جمع کردم سفره رو منو جمع کردم (خیلی ببخشید)از صبح عین گوه مالید شدی زمین هیچکاری نمیکنی خلاصهتیکع انداخت تا الان رفتم حموم چون لباسشوییمون خراب شده لباسامونو تو دست میشوریم لباسامو شستم اومدم پهن کنم چون دستم درد میکنه نتونستم تو حموم آب لباس بگیر داشتم ت

از پنجره پهن میگردم همونجا یذره لباسارو فشار دادم آبش ریخت زمین از اونور مامانم میگه اونجا چرا آب لباسارو میگیری منم گفتم پس کجا بگیرم دستم درد میکنه میگه تو دستت درد نمیکنه بخطر ناخنات به هیچی دست نمیزنی اون ناخنات بزنی مشکل حل میشه من قاطی کردم گفتم مامان چرا چرت و پرت میگی از صبح قفلی زدی رو من چه ربطی به ناخن داره دستم درد میکنه خودت میدونی که اصلا به من چه خیلی ناراحتید یه لباس شویی بخرید یا اینو درستش کنید خسته شدم دیگه 

بعد دوبار شروع کرد به غر غر کردن که نمیشه بهش حرفی زد آخرم پاشد رفت حموم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خاستگارم نیست والا😅😅

چندسالته

مینیمالیسم🦋غروب، زیباترین پایان ارغوانی روز است 💜✨🌅ا🫶🏻تنها.. معیار درونی ام باورم به خویش است✨🌙آهسته و پیوسته رو همچون خورشید"همچون ماه"🎆🌚🌞🌙💫سلامت روانت از روابط خونی مهم تره🌬🌠🌸

خاستگارم نیست والا😅😅


منم اصلا قصد ازدواج نداشتم

نمیدونم چطور شد 

تو خونه چون جلو همشون وایستادم

دیگه فقط مادرم بود مثل رادیو خراب غر میزد

اونم از بچگی هر روز

یه جورایی عادت کرده بودم

واسمم مهم نبود

آدم تا یجا میتونه تحمل کنه اونم منی کع زود جوشم



منم وقتی عصبی میشم زیادجوش میارم

از من بهت نصیحت

اصلا محلش نده 

هرچقدر از این حرفها زد

تو لبخند بزن

من لج باز بودم

بجات باشم روزهای دیگه هم رخت خوابمو جمع نمیکنم

میخواد جمعش کنه میخواد نکنه

رخت خواب خودمه دلم نمیخواد جمعش کنم

من مامانم خودش بچه زاییده 

بمن میگفت هر روز ظرفها بشور

اونم تو 11 . 12سالگی

منم گفتم نمیشورم

فقط ظرف خودم میشورم

بمن ربطی نداره

بقیه بچه هاتم هرکی ظرف خودشو بشوره

از صبح تاشبم مثل  رادیو خراب بود

واسه من فرقی نمیکرد

اینقدر غر بزنه 

زبونش مو دربیاره یا دراز بشه😅😅😅😅

خیلی پسر دوست بود

هنوزم هست

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

مسافرت

reyhoongoli | 8 دقیقه پیش
2791
2779
2792