با شوهر نفهم خودم چه کنم. دوساله خیلی دور برادرش و اون زن باسیاست و عفریته اش مبچرخه شهرستانن و وقتی میریم یا میره. بجای خونه مادرش میره خونه اونا. فکر نمیکردم اگه جر و بحثی باهم میکنبم بره به اونا بگه. دوماه قبل با هم بحث کردیم میخواستبم بریم عروسی گیر داد چادر بپوش و بعدش فحش داد و منو توی ماشین کتک زد ک چشمم کبود شد و دوتا مشت توی سرم زد. یک ماه نبم قهر بودیم توی خونه بودیم و جامون. غذامون همه چی جدا بود. یه روز تعطیل رفت شهرستان خونه برادرش و شب برگشت. امروز بهش میگم اون روز ک قهر بودیم خونه برادرت رفتی اولش گفت یادم نییت چون دروع نمیگه گفت اره رفتم ناهار و برگشتم. بعد پرسیدم در مورد بحث و قهرمون به برادرت گفتی گفت اره. گفتم مسایل شخصی زندگی حق نداری ب بقیه بگی عصبی شد بس کن و منم سکوت کردم.
خیلی سالها دلم ازش شکسته با این کارش حس خیلی بدتری ازش گرفتم. الان میگم اون جاری عوصی زرنگ سلیطه ام چه ذوقی کرده منو شوهرم باهم دعوا کردیم. شوهرم حق نداشت بهشون بگه نه؟؟ بنظرتون با شوهرم چطور برخورد کنم