خواهرم عین شر میمونه از بچگی همیشه اذیتم میکرد وقتیم ازدواج کرد دردسر داشت برا همه حالا جدا شده به شوهرش خیانت کرد عین خیالشم نیستاومده خونمون خیلی حس بد دارم از اونموقع و از وقتی اومد کلی اتفاق بد برام افتاده
و مامانمو بابامو به جونم انداخته
کلی از وسایلام خراب شد دوستام بیدلیل رفتن
همه چیم افت پیدا کرد انگار کارام مانع میفته
اصلا از انرژیشم متنفرم وقتی میره بیرون انگار میتونم نفس بکشم
هی تند تند میره دستشویی من نمیتونم بعدش برم تا کسی نره انقد خودمو نگه میدارم هر نیم ساعت میره
حمومم برم زود میره انگار جامونده بزور میتونم حموم برم
امروز ظهر رفت حموم بعد عصر مامانم رفت گفتم خوبه مامانم رفت انرژیشو دفع کرده آماده شدم برم حموم
غسل باید میکردم تا تو ذهنم خواستم برم دیدم فورا پرید تو حموم 😳😳😳😳😳 انقد حرص خوردم دوباره اومد بیرون بعد از نیم ساعت رفت حموم
احمق روانی پدرمو دراورد😭😭😭😭😭