نامزدم نیست پارتنرمع
دیروز تصادف کرده بود حالش هم زیاد اوکی نبود منم هی از دیشب میرم رو مخش عصبیش میکنم .
بعد ظهر برداشت بهم گفت فقط رفیقام و خونوادم دلسوز منم منم دوباره گیردادم رفتم رومخش تا الان
بعد بهش زنگ زدم گفتم یعنی چی حرفت گفت راست میگم رفیقام میبینن حالم بده. هیچی نمیگن درک میکنم ولی تو چی از دیشب هی میری رو مخم. ازت توقع ندارم درکم کنی حداقل حالمو بد تر نکن بعد گفت تو نمیتونی حال منو خوب کنی ولی رفیقام خیلی خوب میکنن حالمو(دلم شکست با این حرف💔)
بعد گفت یه مدت زنگ نزن اصن بعد گفتم من آدمی نیستم که وقتی حالت بدت بتونم ازت بی خبر باشم گفت ول کردنت رو بهتر میتونم تحمل کنم تا این که هی بیای رو مخم بعد گفت این حرفو باید آدمی بزنه که هم درکت میکنه هم حالتو خوب میکنه
از این به بعد سعی میکنم بیشتر با رفیقام وقت بگذرونم خاک توسر من بشه که اینجوری باهاشون رفتار میکنم.
منم گفتم ها الان رفیقات بیشتر از من برات مهم شدن
گفت نه مهم نشدن درک میکنن شعور دارن.
بعدم گفت خدافظ منم گوشیو قطع کردم.
دلم خیلی شکست ولی با حرفاش چیکار کنم تا کی بهش زنگ نزنم؟؟میدونم که تقصیر خودمه همش ولی حرف بدی زد،نمیخام چون که حالش بده مدت زیادی ازش بیخبر باشم
این که گفت تو بعد از ۸ماه نمیتونی حال منو خوب کنی ولی رفیقام میتونن . و این حرفش که ولم کنی به نفعمه چون تو الان فقط داری میری رو مخم و.
این که میتونی با این اوضاع کنار بیا نمیتونی هر تصمیمی که میگیری من بهش احترام میزارم این سه تا حرفش واقعا دلمو شکست
میدونم اعصابشو خورد کردم
یه حسم میگه زنگ نزن بهش تا خودش بزنه
اینم میگه زنگ بزن حالش خوب نیست
حرفاش واقعا دلمو شکست💔