دیشب سر یه جریانی که شوهرم دهن لقی کرده بود ازش ناراحت بودم اخر شبم بود خلاصه هی بهش حرف زدم ک چرا این حرفو زدی فلان اونم هی باهام شوخی میکرد ک مثلا من سخت نگیرم یهو از دهنم در رفت یه فوحش خییییلی ناجوری دادم که تو عمرم نگفته بودم چشما دوتامون گرد شد گفتم بخوابیم؟ گفت اره برو بخواب نبینمت😂😂😂😂
دیگه خوابیدم ولی خجالت میکشم تو روش نگا کنم