۱۲ ساله ازدواج کردم و دو تا بچه دارم دیشب گوشیم خاموش شد خوابم نمیبرد گوشی شوهرمو برداشتم رفتم تو اینستاش دیدم به یه ه ر ز ه پیام داده و قرار گذاشته و اونم قیمت و آدرس داده بود و شمارشو بهش داده بود تو شب بیدار شد گفتم میخوام باهات حرف بزنم گفت بگو گفتم تو با کسی هستی گفت نه و دیگه بهش گفتم من همه چیزو دیدم اولش گفت برا دوستم پرسیدم و در آخر گفت میخواستم ببینم قیمت چنده و در آخر گفت اینو گذاشته بودم برا وقتی که قهر می کنیم و کارمون بیخ پیدا می کنه چون این اواخر زیاد باهم بحث می کردیم بهش گفتم یعنی تو به جای حل مشکل رفتی یکی رو پیدا کردی هی می گفت بزرگش نکن من که کاری نکردم و قسم و آیه و بعدش قربون صدقه که من زندگیمو دوست دارم و کاری نکردم اما من دلم باهاش صاف نمیشه خیلی دلم شکسته نمیتونم ببخشمش