ما اصلا رابطه خاصی نداریم یعنی یک ساله من عروس این خانواده هستم کلا ۳،۴ بار همو دیدیم از همون پاگشای عروسی شروع کرد به گفتن این که ایشالا خونه بخرید ، خونه خریدن خیلی خوبه دول جمع کنید خونه بخرید منم هی میگفتم ایشالا . سری اخر دید من دنباله خرف رو نمیگیرم باز گفت ایشالا شما هم مث ما خونه دار شید من پرسیدم مگه شما خریدین ؟ گفت اره و خیالش راحت شد دیگه که مطلبو رسونده منم نپرسیدم کجا و کدوم منطقه فقط گفتم مبارک
حالا امشب پاشده اومده دم خونه ما که میخوام یه چیزی بهتون بدم شوهرم رفت دید گوشت قربونی آورده و به این بهانه ماشین جدیدشون رو نشون داد و رفت !
میفهمم کاراشو نمیفهمم چرا با منی که کلا کاری به کارش ندارم و خودمو با اون مقایسه نمیکنم اینکارو میکنه !