اینم همش تقصیر مامان و بابامه من خواستگار داشتم 19سالگی خیلیم خوشگل و خوشتیپ بود از وقتی اونو رد کردن چشمم دنباله از حسرت و فکر کردن به اون غم باد گرفتم تا الان که 22سالمه هیچ دوست پسری نداشتم ولی الان تصمیم گرفتم داشته باشم راستش تا قبل این حتی فکرشم نمیکردم من که ازدواج نمیکنم و خواستگارم ندارم اگرم باشه بابام ردش میکنه رابطه ج هم با پسرا برقرار میکنم
خلاصه من دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم و همه ی اینا از بی فکری خانوادمه که خواستگار خوب منو رد میکنن اونوقت میگن قسمت نبوده باشه یه قسمتی بهشون نشون میدم ناپیدا ج ده شدن منم قسمت بوده