راجع به همه چی توی زندگی من نظر میده دیگه حالم ازش بهم میخوره خودش دانشجوی شهر دیگس ولی زود به زود میاد و تمام روزا داره به من گیر میده خیلییی عقده ایهه دو تا کراپ سفارش دادم میگه حق نداشتی داری پولاتو هدر میدی نمونه دولتی قبول شدم میگه با هزینه هایی که کردی ترازت افتضاح شده میخوام برم غیرانتفاعی نمیذاره ابروهامو برداشتم هر چی از دهنش دراومده بهم گفته گوشیمو میگیره قایم میکنه با مامانم انداممو مسخره میکنن واقعا خستم کرده دوست دارم دیگه خودکشی کنم مامان بابامم همه حرفاشو قبول میکنن😭😭😭
چیکار کنم
اختیار پولامو ندارم نمیذارن پولای خودمو خرج کنم ای کاش بمیرم حس خفگی بهم دست میده هنوز تو دوره قاجاره